ته قصه ی ما تلخه دوستت دارم ولی میری
آخــه این رفتن اجبـاره ازم چشماتو میگیری
با اینکه از همه دنیا بدونت دیگه سیرم من
دلم میخواد دم رفتـن بخندی تا نمیرم من
دارم این حرفا رو میگم خودم اشکام سرازیره
بگـو راحت میری بی من بگو گریت نمیگیره
به این تقدیر بی انصاف تو رو با گریه پس دادم
تو خوشبخت شی همین خوبه میسوزم اما دلشادم
ته قصه ی ما تلخه خداحافظ به تو گفتــن
مثل تیره به قلب عاشق و خستم
همین که میری از دنیـام دیگه خالی میشه دستم
تنــم میلرزه از دوریت ولی تو قرص و محکم باش
میون خاطرات من اگه شـــد گاهی یکم باش