همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــوی…
جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…
و می بـــاری آنقــدر ... تا زلال شـــوم…
تا آســمانی شــود هــوایِ دلــم…
آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــم…
داشتــــن تو …
می ارزد…
به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا...
نظرات شما عزیزان:
کوچه ها را بلد شدم...
خیابان ها را ،
مغازه ها را ،
رنگ های چراغ راهنمایی را ،
جدول ضرب را ،
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم...
اما...
هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم...
آدم ها را خوب بلد نیستم...
پاسخ:واقعــــا... خیلـــــی قشنگ بود مرسی
خیابان ها را ،
مغازه ها را ،
رنگ های چراغ راهنمایی را ،
جدول ضرب را ،
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم...
اما...
هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم...
آدم ها را خوب بلد نیستم...
پاسخ:واقعــــا... خیلـــــی قشنگ بود مرسی
ای از عشق پاک من هميشه مست ، من تو را آسان نياوردم به دست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
در دل آتش نشستن ، کارآسانی نبود
♥
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
♥
با غروری هم قد و بالای بام آسمان
♥
بارها در خود شکستن ، کار آسانی نبود
♥
بارها اين دل به جرم عاشقی ، زير سنگينی بار غم شکست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
در به دست آوردنت ، بردباريها شده
♥
بیقراری ها شده ، شب زنده داری ها شده
♥
در به دست آوردنت ، پايداري ها شده
♥
با ظلم و جور روزگار ، سازگاري ها شده
♥
ای از عشق پاک من هميشه مست ، من تو را آسان نياوردم به دست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
در دل آتش نشستن ، کارآسانی نبود
♥
راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود
♥
با غروری هم قد و بالای بام آسمان
♥
بارها در خود شکستن ، کار آسانی نبود
♥
بارها اين دل به جرم عاشقی ، زير سنگينی بار غم شکست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
در به دست آوردنت ، بردباريها شده
♥
بیقراری ها شده ، شب زنده داری ها شده
♥
در به دست آوردنت ، پايداري ها شده
♥
با ظلم و جور روزگار ، سازگاري ها شده
♥
ای از عشق پاک من هميشه مست ، من تو را آسان نياوردم به دست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
♥
بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست
♥
من تو را آسان نياوردم به دست
همـچـون ساعـت شني شــده ام
کــه نـفــس هـاي آخـرش را مـيـزنـد
و الـتـمـاس مـيـکــنــد
يـکـي پـيـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـيـد ! ! !
بــگـذاريــد تــمام شــوم
کــه نـفــس هـاي آخـرش را مـيـزنـد
و الـتـمـاس مـيـکــنــد
يـکـي پـيـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـيـد ! ! !
بــگـذاريــد تــمام شــوم
بچه بودم دوست داشتم جزو افراد غیر متفرقه باشم بتونم برم اینجاهایی که ورود افراد متفرقه ممنوعه ...پاسخ خیلی بانمـــک بود ...
مرسی واقعـــا ...
آنهایی كه همیشه بودند، هرگز نبودند
او كه هرگز نبود، همیشه بود
همیشه و در تمام لحظهها
به او كه تمام دقایق عمرم را عطرآگین كرد
آنچنان كه
بعد از سالیان دراز
هنوز از شمیم خوش آن لحظهها سرشارم
و رد پایش هنوز در خوابهای هر شب من….
پاسخ: قشنگ بود واقعـــا ... ممنون از نظرات زیبا ... زحمت می کشی
او كه هرگز نبود، همیشه بود
همیشه و در تمام لحظهها
به او كه تمام دقایق عمرم را عطرآگین كرد
آنچنان كه
بعد از سالیان دراز
هنوز از شمیم خوش آن لحظهها سرشارم
و رد پایش هنوز در خوابهای هر شب من….
پاسخ: قشنگ بود واقعـــا ... ممنون از نظرات زیبا ... زحمت می کشی
زنـــدگــی دقــیــقــآ وقــتـــی غــیــرقــابل تحمل میشه که
هــمـــهء دلــگــرمــیــت کــســی بـاشه که ســرگــرمــیــش بــاشــــی!
ســلامتی تــویــی که خوشــی بــی مــن،کمـــم بی تــو،تنــهام بــی تو , تویــی که صــلاحتـــه ازم دور باشــی،صلاحمـــه که ازت دور باشــم , تویــی که برگشتنـــنیستــی،مــال من نیــستی،برگشتنـــی نیســتم،مــال تــو نیستــم،ولــی دوســـت دارم... ♥
پاسخ: تلخ بود اما قشنگ ... ممنـــــون
هــمـــهء دلــگــرمــیــت کــســی بـاشه که ســرگــرمــیــش بــاشــــی!
ســلامتی تــویــی که خوشــی بــی مــن،کمـــم بی تــو،تنــهام بــی تو , تویــی که صــلاحتـــه ازم دور باشــی،صلاحمـــه که ازت دور باشــم , تویــی که برگشتنـــنیستــی،مــال من نیــستی،برگشتنـــی نیســتم،مــال تــو نیستــم،ولــی دوســـت دارم... ♥
پاسخ: تلخ بود اما قشنگ ... ممنـــــون