زندگی

*❤*دختــران دریـــا*❤*

به وبلاگ ما خوش آمدید ...

 

روزی از راه رسید
 
که پدر لحظه ی بدرودش بود
 
ناله در سینه ی تنگ
 
اشک در چشم غم آلودش بود
 
جز غم و رنج توانکاه نداشت
 
سینه اش سنگین بود
 
قوّت آه نداشت.
 
با نگاهی میگفت :
 
پس از آن خستگی و پیری و بیماری ها
 
دفتر عمر پدر را بستند
 
ای پسر جان ، بدرود!
 
ای پسر جان ، بدرود!
 
لحظه یی رفت و از آن خسته نگاه
 
اثری هیچ نبود
 
پدرم چشم غم آلوده ی حیرانش را
 
بست و دیگر نگشود.
 
زندگی دفتری از خاطره هاست
 
خاطراتی که زتلخی رگ جان میگسلد...
 
روزی از راه رسید
 
که چنان روز مباد
 
روز ویرانگر سخت
 
روز طوفانی تلخ
 
که به دریای وجودم همه طوفان انگیخت
 
زورق کوچک بشکسته ی ما
 
در دل موج خروشنده ی دریا افتاد
 
کاخ امید فرو ریخت مرا
 
مادر از پا افتاد.
 
در نگاهش خواندم
 
مادر خسته تن خسته دلم
 
زمن آهنگ جدایی دارد
 
حالت غمزده اش
 
چشم ماتم زده اش با من گفت :
 
که از این بند گران عزم رهایی دارد.
 
مادرم آنکه چو خورشید به ما گرمی داد
 
پیش چشمم افسرد
 
باغ سرسبز امیدم پژمرد
 
اشک نه، هستی من
 
گشت در جانم و از دیده به رخسار دوید
 
مادرم رفت و به تاریکی شبها گفتم :
 
آفتابم از لب بام پرید...
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»
 
خاطراتی که زتلخی رگ جان میگسلد...
 
لحظه یی می آید
 
لحظه یی صبرشکن
 
که یتیمی ، سر راهی گرید
 
مادری نیست که درمانده یتیم
 
جای در دامن مادر گیرد...
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»:
 
بارها دیده ام و می بینم
 
مادری اشک آلود
 
با نگاهی پر درد
 
چشم در چشم غم آلود پسر دوخته است
 
وز تهی دستی خویش
 
بهر تنها فرزند
 
سالها حسرت و ناکامی اندوخته است .
 
پشت سر می بیند
 
دشت تا دشت ، غم و غربت و سرگردانی
 
پیش رو می نگرد
 
کوه تا کوه پریشانی و بی سامانی
 
من به جز سکّه ی اشک
 
چه توانم که به پایش ریزم؟
 
نه مرا دستی هست
 
که غمی از دل او بردارم
 
نه دلی سخت ،کزو بگریزم...
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»
 
خاطراتی شیرین :
 
که دو دلداده شاد
 
دور از چشم حسود
 
دست در دست و نگه در نگه و روی به روی
 
سخن ها با هم میگویند
 
همه تن روح شوند
 
نغمه ی زندگی آغاز کنند
 
به جهانی که بود پاکتر از صبح بهار
 
بال در بال ، چو مرغان سحر
 
گرم ، پرواز کنند.
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»
 
خاطراتی که زتلخی رگ جان میگسلد...
 
لحظه یی می آید
 
لحظه یی محنت خیز
 
که شبی دردآلود
 
عاشق خسته دلی ناله ی غمناک کند
 
پیش چشمی که از آن اشک تعب میریزد
 
یار دلخواهش را
 
در دل خاک کند...
 
یک زمان دانستیم
 
پدر و مادر و معشوقه و فرزندی هست
 
خواهر و همسر دلبندی هست
 
یک زمان می بینیم
 
پدر و مادر و معشوقه و فرزندی نیست.
 
خواهر و همسر دلبندی نیست.
 
ما همه همسفریم
 
کاروان می رود و می رود آهسته به راه
 
مقصدش سوی خداست
 
همه از سوی خدا آمده ایم
 
باز هم رهسپر کوی خداییم همه
 
ما همه همسفریم
 
لیک در راه سفر
 
غم و شادی بهم است
 
ساعتی در ره این دشت غریب
 
میرسد «راهروی خسته» به «خرمّکده یی »
 
لحظه یی در دل این وادی پیر
 
میرسد «همسفری شاد» به «ماتمکده یی»....
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»
 
خاطراتی شیرین
 
خاطراتی مغشوش
 
خاطراتی که زتلخی رگ جان میگسلد...
 
یک نفر در شب کام
 
یک نفر در دل خاک
 
یک نفر همدم خوشبختی هاست
 
یک نفر همسفر سختی هاست
 
چشم تا باز کنیم
 
عمرمان می گذرد
 
وز سر تخت مراد
 
پای بر تخته ی تابوت گذاریم همه
 
ما همه همسفریم
 
پدر خسته براه
 
مادر بخت سیاه
 
سوگواران پسر و دختر تنها مانده
 
عاشقانی که ز هم دور شدند
 
دخترانی که چو گل پژمردند
 
کودکانی که به غربت زدگی
 
خفته در گور شدند
 
همگی همسفریم
 
تا ببینیم کجا ، باز کجا
 
چشممان بار دگر
 
سوی هم باز شود؟
 
در جهانی که در آن راه ندارد اندوه
 
زندگی با همه ی معنی خویش
 
از نو آغاز شود.
 
«زندگی »دفتری از «خاطره هاست»
 
خاطراتی شیرین
 
خاطراتی مغشوش
خاطراتی که زتلخی رگ جان میگسلد...

نظرات شما عزیزان:

mahbobe
ساعت5:37---15 دی 1392
عالی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 2:16 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

دانلود آهنگ جدید