*❤*دختــران دریـــا*❤*

به وبلاگ ما خوش آمدید ...

 

خاطره سلامی آشناو کاغذی که بار اندوهم را به دوش می کشد؛

تمام دل مشغولی این روزهایم را مسبب اند ...!

گونه هایم خیس می شوند از باران ،

جای غم روی شیشه ی تنهایی لحظه هایم جا مانده است ...

دلم اما... کویری بیش نیست؛

دیریست ساحل بغض نگاهم تنهای تنهاست ...!

 امشب، مرغ خیالم به ابرهای سیاه پر میکشد

و فریاد رعد و بوی نم کاهگل ها فضا را پر میکند ...

زمان، عشق را فریاد میزند و

ثانیه ها توقف کرده به دشت و دچار شقایق شده اند ...

و من دوباره به سکوت کاغذ پناه می آورم و باز هم ابتدای دلتنگیست...

[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:,

] [ 1:1 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

پیام احسان علیخانی درباره “ماه عسل” در فیسبوک

خدایا

سلام…

یادم میاد یک سال پیش همین موقع ها

همین ثانیه ها

و همین لحظه ها

یادم می آید به تو گفتم که بد جور دلم برای این حال و هوا تنگ شده بود…

یادم می آید سرسجاده نمازم

هنگامی که دست هایم به سویت دراز شده بود

به تو گفتم: حالم را خوب کن…

از همان احسن الحال ها میخواستم و چه قدر زود جواب خواسته ام را دادی

و در شب سیاهم ماهی را قرار دادی که با نورش زندگی ام را عوض کرد

ماهی که شیرینی اش زیاد بود

مثل عسل…

و نمیدانم چه شد که ماه‌ام رفت…میخواست پشت سرش را نگاه کند اما نگذاشتند

ازتو خواستم که به من او را برگردانی و تو گفتی که صلاحت نیست

و من چه میتوانستم بگویم؟؟؟

امسال میخواهم بزرگ شوم… میخواهم قد بکشم… و روزه سکوت در پیش بگیرم در برابر

تاریکی شب هایم…

محسن چاووشی عزیز راست میگفت

ماه‌ات آنقدر شیرین است که تلخ ترین چیز ها هم در شیرینی اش خللی ایجاد نمیکنند

اما نمیدانم چه کنم با شب هایی که تاریک است…

نمیدانم چه بکنم با کله ای که تهی است از هر چیز…

[ چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,

] [ 21:32 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

بچه که بودیم با یه عروسک خوشحال می شدیم ؛

بچگی می کردیم و شاد و بی غم می خندیدیم ...

نمی دونم یهو چی شد بزرگ شدیم !

حالا دنیا هم شادمون نمیکنه ...

یه وقتی خوبی می کردیم ، 

اما حالا نه خوبیم و نه خوبی بلدیم !

یه وقتایی دلمون که می گرفت گریه آروممون می کرد،

اما حالا ...

حالا منتظریم زندگیمون زودتر تموم شه ...!

مثل یه آدم کوکی کوکمون تموم شده ، خاموشیم ...

اون وقتا آدم کوکیامون و بارها کوک می کردیم ؛

اما حالا هیچکس پیدا نمیشه کوکمون کنه ! 

ساده بودیم و سادگی رو حفظ بودیم اما حالا ...

 

[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:,

] [ 18:9 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

یادم؛

محال است لحظه ای، ثانیه ای غافل شود ،

از یادت ...

تمام رویا و واقعیتم را تصاحب کرده ای ؛

تو ... خودت ... تنهایی ...!

اوج لحظه های زیبایم ، لبخندیست با یادت ...

و عمق لحظه های تلخ تنهایی قلبم ،

قطره اشکیست به یادت ...

کاش می شد بگویم و بدانی ؛

حال و هوای احساسم تنها سرشار از هوای توست

کاش می شد بشود و بفهمی ؛

تمام حرف های خوب گفته ات ،

نهفته است میان ناگفته هایی که انعکاس دارد

باز هم تنها برای تو ...!

دارمت کنارم ، عکس واقعیت ...

درون خیالم ، همیشه ...

همین مرا بس ؛

من با رویاهایم کنار خیالت خوشم و پر از سبزینه ی امید ...!

دنیای سرد و یخ زده ی حقیقی مال تو ... و مال احساست ،

مراقب خودت که نه فقط ،

مراقب خوبی هایت بیش تر باش ...!

[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,

] [ 17:50 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

بیا آن گونه زیر نور بایستیم؛

که سایه هایمان ...

به هم برسند ...!

بیا در دیار رویاهایمان؛

عشق را زندگی کنیم ...

 

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:,

] [ 2:5 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

         زنجیر کرده ام احساسم را

     میان ساعت های تلخ نبودنت

     و ثانیه ثانیه های شیرینِ

     داشتنت در کنارم ...!

     کاش بفهمی ...

     بودنت برایم معنای زندگیست و بس ...!

 

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:,

] [ 1:33 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

تنگ ...

نه ... دیگر کلمه ی مناسبی نیست

برای بیان اندازه احساس دلم ...!

برای تو ...

دلم برایت کارش از تنگ شدن گذشته،

خوب من ؛

دلم برایت دیگر دل نیست ...!

 

 

[ یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,

] [ 23:25 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

اول که خود حوا و آدم بودیم

دیدیم کمی برای هم کم بودیم

چندی که گذشت دست هامان وا شد

انگار نه انگار که با هم بودیم

 

[ شنبه 10 تير 1391برچسب:,

] [ 2:14 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

غریبه شده ام،

حتی برای ستاره ها ...!

قایم می شوند

از مسیر پیچک پر احساس نگاهم؛

بیچاره چشمانم ...

به خالیِ تاریکِ آسمان خیره مانده اند!

و سکوت لحظه ها بیداد می کند،

در سرزمین دریایی قلب کوچکم ...

کاش دلیل این همه تنهایی را

در گوشم زمزمه می کرد ستاره ای ...

هر چند کوچک

کم نور

هر چند خاموش ...!

 

[ شنبه 10 تير 1391برچسب:,

] [ 1:41 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

تو خورشید بودی شاید برایم ...

مهربان، گرم و بی توقع تابنده ...

اما دستان من

شاید باید که از تو دور می ماند ؛

و نگاهم حتی ...

تو ای خورشید زیبای قلبم

در دورترین دورها هم

همچنان ... بتاب، بدرخش، گرم بمان

و همیشگی باش برایم

قلب من نبودنت را عادت ندارد ...

 

[ دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,

] [ 13:9 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

روزهایم ،

روزهای دلتنگیست ...

و لحظه هایم ،

لحظه های بی قراری ...

ساعت هایم ، تاب ماندن ندارند

و پشت هم قطار می شوند ...

دیگر آرامش شب و تاریکی مهتابیش هم،

 درمانم نیست

خاموش شده ام ...

خاموشِ خاموش ...

چون ماهی قرمزی که،

طفلک ...!

دختر بچه شیرین همسایه

به خیالش به خوابی کوتاه فرورفته است ... !

 

[ دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,

] [ 12:50 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

               تو قهرمان داستان ناگزیری بودی

                           که منش به عشق در نوشتم

                                        و من نویسنده ی مغموم داستانی که

                                                      تو پایانش را بی رحمانه رقم زدی

 

[ دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,

] [ 12:29 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

خسته ام از تکرار ...

از کلیشه ها ...

از آسمان ، شب ، سکوت

و همه ی معشوق های همیشگی ام ....

خسته ام از انتظار بی دلیل پشت پنجره احساس

انتظار کسی که نمی دانم کیست

نمی دانم کی خواهد آمد ...!

خسته ام ... خسته ...

چون غروب آفتاب شده ام!

امیدوار، اما نا امیدانه امیدوار ...!

کوتاه و گذرا،

تلخ اما دلنشین...

دلم یک جرعه نفس تازه می خواد

یک قطعه موزیک لطیف و شنیدنی، که زندگی برایم بنوازد

یک حس نو ، که از داشتنش شگفت زده شوم

دلم رها شدن می خواهد  ...

رها شدن از  همه ی حصارهای تکرار زندگی

دلم پرواز می خواهد ...

پرواز از فراز همه ی دل پریشانی ها

و رسیدن به قله ی آرامش

کاش

و ای کاش

ممکن می شدند برای من هم

این نا ممکن ها ...                

به مانند همه کسانی که می اندیشند و باور دارند

هیچ چیز غیر ممکن نیست ...!

 

 

[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,

] [ 18:31 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

تمام جاده های جهان را،

به جستجوی تو آمده ام ...

پیاده ...!

این تو و این پینه های پای من

حال بگو،

در این تراکم تنهایی

مهمان بی چراغ نمی خواهی؟!

 

[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,

] [ 12:56 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

خدایا ... مرا ببین، من تنهاترین نیستم
اما حال،تنهام

مرا ببین، آرزویی در سینه دارم
اما کاش برآورده شود
 
مرا ببین،دگر چشمانم سو نمیدهد
این اشک ها از چشمه ی دل می آید
 
مرا ببین ، فاصله ها را ببین
رسیدن را به من یاد بده
 
خدایا، تا کی...؟
 

 

[ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:48 ] [ nakednight ]

[ ]

 

 

توي آسمون دنيا هر کسي ستاره داره
چرا وقتي نوبت ماست آسمون جايي نداره 
واسه من تنهايي درده
درد هيچ کس رو نداشتن
هر گل پژمرده اي رو
تو کوير سينه کاشتن
ديگه باور کردم این رو

که بايد تنها بمونم
تا دمه لحظه مردن
شعر تنهايي بخونم

 

[ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:9 ] [ nakednight ]

[ ]

 

 

دلتنگ که باشی ، آدم ِ دیگری می‌شوی...

خشن‌تر... عصبی‌تر... کلافه‌ تر و تلخ‌ تر !

و جالب تر اینکه ، با اطرافیان هم کاری نداری ...


همه اش را نگه می داری و دقیقا سر کسی خالی می کنی ،

که دلـتــنــگ اش هستی...

 

[ چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,

] [ 23:26 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

"پررنگترین" خاطره هایم را بر "كمرنگیِ" حوصله یِ این روزهایم می چسبانم

و ته نشین آخرین لبخندها را درعمق  دریایِ غم نگاه می كنم و دست می كشم بر آن

شاید حل شد

به این " گمان" كه دنیایم بهتر شود

پنجره ها را می بندم به روی نسیم كه "كوله بار غصه" دارد

و در خیالم "دانه های سپید" شادی را از پشت

این قاب شیشه ای می شمارم

می ترسم ....حتی از سایه ام ....

دلم عجیب برای یك شادیِ بی دلیل ....تنگ است

كاش كمی مرا بفهمی ...

 

 

[ شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 23:37 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم
کوچه ها را بلد شدم
خیابان ها را بلد شدم
ماشین ها را ؛ مغازه ها را ؛ رنگ چراغ های قرمز را ...
جدول ضرب را حتی ...
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم
ولی هنوز گاهی میان آدم ها گم می شوم
آدم ها را بلد نیستم ...

 

[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 1:12 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

 

آه ... از این فاصله ها که هیچ گاه مرحم زخم بی کسی نمی شوند!

آه ... از این جاده ها که نقش جدایی می زنند،

و بوی غربت می دهند ...

این جا که باشی تنهایی ام را با تو تقسیم می کنم وتو سهم لبخند هرروزه ات را به من می بخشی،

و باز هم بوی صمیمیت است که به مشام می رسد...

وطن تو قلب من است ومن تصویر خود را جز در چشمان تو نخواهم یافت ...

برگرد که آسمان این جا … برگرد که آسمان این جا آبی تر است ...

[ یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 20:2 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

من پر از تردیدم ، پر از فکر و خیال

من پر از تعبیرم ، پر از شعر و سوال

من پر از حس سکوت پر از طرح بهار

خالی از حس ثبوت خالی از صبر و قرار

عاشق پروازم پیله هایم بسته

مانعی نیست ، خودم پر و بالم خسته

 

 سایه  

[ یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 19:39 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

  دل بسته ام به سلسله شب های اکنون بی تو بی سرود مانده ...

  و به تو ؛

   که عاشقانه روزهایم را شب می کنی ...

 

  

[ شنبه 17 ارديبهشت 1387برچسب:,

] [ 18:26 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

دانلود آهنگ جدید