*❤*دختــران دریـــا*❤*

به وبلاگ ما خوش آمدید ...

 

 

كاش ميموند منو به آرزوم ميرسوند

اوني كه دلم رو ميسوزوند اشكامو كه ديد بايد ميموند

دل تنگم ... دلتنگترين آدمه دنيام

رو شونه هامه غمه دنيا دلگير همه دنيام

بايادش ميگذرونم همه روزامو

رو عكساش ميريزه اشكامو

ميگن به كسي داده جامو

ميدونم ...

ميدونم غير ممكنه برگرده باز

منو شب ديوونه كرده باز

ولي با اين حال پاي اون باز ميمونم

ميمونم ...

[ جمعه 18 اسفند 1387برچسب:,

] [ 14:14 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

آن قدر از تو دور شدم که جز خاطراتــت هیچ ردی در روزگــارم نیست ،

آن قدر در غربتت محصور شدم که دیگر در خاطر هیچ کس نمی جنبم ؛

هیچ کس مرا به خاطـر نمی آورد و من تنها اسیر حســرت یک نگاهــم

آه ! چقـــدر دلـــم گرفتـــه است و چقـــدر دلـــم برایت تنــــگ است ...

دلم برای غروب هایی که با تو تا ته دنیا می دویدم و برای باران هایی که بوی تو را میداد

و نسیمی که یاد تو را بر مرز و بوم می پاشید و بهـار نارنج هایی که رنگ و بوی زیبایت را

به خود داشتند، تنـــگ است.

دلـم برای نیمکتـی که پر از خاطــره هایی که دوست داشتن را به نظاره می نشستند ،

و آلاچیقی که همیشه صدای قهقهه اش خواب را از کلاغ ها می گرفت و از بوی عشـق

لبــریــز بــود ، تنــگ است ...

و گـل هــایی که هر روز صبــح از بــاغچه باغبـــان پیر و مهــربان می چیــدیم و

گوشه ی اتاق آویزان می کردیم و پنجره ای که رو به خاطراتمان باز می شد ...

و دلتنگـی های شبـــانه ای که در کوچـه باغ ها قــدم میزد ...

و من و تو و "مایی" که جداناشدنی بود ... آه از دست تقدیر ...

الهی غرورش بشکند که نمک خاطرم را خورد و نمکدان دلم را شسکت و

تو را از من و مرا از تو ربود ...

آری اکنون مدت هاست که دیگر هیچ باغ و نارنج و کوچه و چراغ و دیواری ما را نمی بیند

حتی شنیده ام که مرا از یاد برده اند ...

اما دلم هنوز برایت مثل روز اول می تپـد ...

و تو چه میدانی که چقدر دلم برایت تنگ است ...

[ جمعه 29 دی 1391برچسب:,

] [ 18:9 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

تو اون وَر دنیا باشی پشت ابرا باشی دوست دارم
من آرزومه دلت با من بمونه هی بگی بمون تو عشق مهربون من

کی جز مـن هواتو داره هوای گریه داره وقتی دوری تـو
کی مثل من برات می میـره همش دلـش می گیره وقتی دوری تـو

اما تو نموندی کاش می فهمدیم از اول عشق تو برای من نبود
واسه تو هر کاری کردم اما چاره چی ! دلت با من نبود

آروم آروم دوبـاره دل هـوای گریــه داره، بعــد رفـتـنـت
دلتنگتــم دوباره جونمـو می گیره عطـر پیرهنت

[ شنبه 9 دی 1387برچسب:,

] [ 17:33 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

قـرار عاشقـی ما ،

روی نیمکت چوبیِ خاطــره های ماندگار

زیر تک درخت *سـایــه* گستر بــاغ آرزو ...

بیـایی یا نیـایی تمـــام نمی شــوم ،

من شعــر حضــورت را مدت هاست سروده ام ...

بمــانی یا نمــانی ،

ســردتر از این نمی شوم ...

من سال هاست قصـه ی دنباله دار غصــه ها شده ام

بگـویی یا نگـویی پاسخــی نیست مـــرا ،

من فصــل هاست که طـرح سکوت شده ام ...

بخـواهی یا نخـواهی در قرار عاشقــانه ام؛ حتــی یک طرفه

تنــها با اجــازه پرنـده های مهـاجر، مــرورت می کنم ...

و باکـــم نیست از انتـــظار ...

که عادت بد ثانیه هایم شده است !

[ شنبه 9 دی 1391برچسب:,

] [ 15:51 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

خوب مـــن ...

بیـــا کمی بچشیــم طعم شیرین با هم بودن ها را

میان هجـــوم بی وقفــه ی تنهــایی های خاموش ...

بیـــا تا قـــدم برداریم ، با هم ... شانـهبه شانه ...

دست در دست و بشکنیــم حصــار دیوارهای سخت آجری را

بیــا علی رغم زمینیبودنمــان نگاهمان آســمانی باشد

قلب های کوچکمــان دریــایی ...

بیــا شکست دهیم تلخی هایی را که شکسته اند آدم های شکستنی دیارمان را

با عشق ... با احساس ... با دست های در هم گره خورده به مهــری

که توانشان دوچندان شده ...

کنــار بگذاریم سستی ها را و برای خودمان برای احساسمان ؛

سنگ تمـام بگذاریم ...

بیـا باور کنیم که می شــود هنـوز ... با احساس بود و زیست و دوام آورد

زندگی را !

خوب مــن ...

من آماده ام تا با تو خاطراتم را بسازم از عشق

و تمام دلم را وقف احساست کنم ...

من آماده ام تا قدم بگذاریم با هم ،

در راه برای همبودن و ماندن و حتی مردن

بیــا تا ناامیدی رخنه نکرده میان اشتیاق عاشقــانه وجــودم ...

تا هنــوزمی تپد دلــم ... بینابین تپش های بی قرارقلب های شیشه ای

آدم های قـرن انتــظار ...

 

بیـــا تا کمی هم عشــق را تجربه کنیم،

میــان این آشفتــه بازار هـوس های خیـابانی ...

[ جمعه 8 دی 1391برچسب:,

] [ 22:3 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

جاده های خیــس

و برگهای باران خورده

دوباره دعوتــم می کنند

بـــه پـــاییــــز ...

نمی دانی چقدر دلتنگم

برای قاصدکهــا

و نسیمـــی کـه

گونـــه هایـــم را ؛

با سردی ملایمش نوازش دهد

اینجا میان یک خیابان

به وسعت یک فصل

درخـتـان ... ؛

انتظار تو را دارند

و ... آسمـان ؛

بــوی تـــو را

می دهد ...

* امیـن *

[ سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,

] [ 22:17 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالی ام
عیبی نداره میدونم باعث این جــدایی ام
رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه
نبودنم کنار تو حالتو بهتــر بکنه


لــج کردم بـا خــودم آخــه حســت بـه مــن عــالی نبود
احساس من فرق داشت باتو دوست داشتن خالی نبود


بازم دلم گرفته تو این نم نم بــارون
چشام خیره به نور چراغ تو خیـابون
خاطــرات گذشته منو میکشه آروم
چه حالــی دارم امشب بیاد تو زیر بـارون


بازم دلم گرفته تو این نم نم بــارون
چشام خیره به نور چراغ تو خیـابون
خ
اطرات گذشته منو میکشه آسون
چه حالی داریم امشب بیاد تو من و بارون

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 14 آذر 1387برچسب:,

] [ 17:54 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

من دلم می خواهد

ساعتی غرق درونم باشم!!!

عاری از عاطفه ها

تهی از موج و سراب

دورتر از رفقا

خالی از هر چه فراق!!!

من نه عاشق هستم ؛

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من دلم تنگ خودم گشته و بس…!

 

[ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,

] [ 1:0 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

تو حضـور مبهم پنجـره ها
روبــروم دیـوارای آجریـه
خورشید روشن فـردا مال تـو
سهــم مـن شبــای خاکستـریه
توی این دلـواپسـی های مـدام
جـز ترانـه های زخمـی چی دارم
وقتی حتـی تـو برام غریبــه ای
سر رو شونـه های بـارون می ذارم
اســم تــو بـرای مـن مقــدســه
تا نفـس تو سینه پر پر می زنـه
بـاورم کـن که فقـط بـاور تـو
می تـونه قفل قفـس رو بشکنـه
منـم و یه آسمـونه بی دریـغ
منم و یه کوره راه نا گزیر
ای ستـاره شبــای مشـرقی
پر پرواز من و ازم نگیر

[ جمعه 26 آبان 1387برچسب:,

] [ 19:20 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

خــوب ِ مــن


همین جا درون شعرهایم بمان

تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها

مرا با خود نبرد ...

به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛

من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها

شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دست هایمان

تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم ...

[ شنبه 6 آبان 1391برچسب:,

] [ 22:0 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

خیال دلت راحت ...

کلیشه هم که شوند حتی ؛

تمام جمله واره های عمق احساسم ...

برای تک تک نگاه های عاشق

بیایی و نیایی

باشی و نباشی

اما ...

کم نمی شود ذره ای...

از تازگی حس شیرین داشتنت

درون قاب شیشه ای قلبم

هنوز هم تو را می خوانم

هنوز هم از تو می نویسم ...

[ سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:,

] [ 23:41 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

گـــــــم کرده ام خــــــودم را ؛

میــان دلتنـــــــگی هایی

که مــــــــدام ...

راه می روند در دلـــــــم!

دستـــــــم را بگیر

و قـــــدری

مــــــرا پیـــــــدا کن

بــــــرای خــــــــودت...!

[ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,

] [ 1:2 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

از انتهای خیالت ،

تا به هر کجا که بروی،

باز هم به هم می رسیم !

زمین بیهوده گرد نیست ...

[ شنبه 15 مهر 1391برچسب:,

] [ 13:51 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

تقصیر من بود که سراغ سایه را از خورشید گرفتم ؛

و از وسعت دور دریا ...

سراغ قدم هایت را از راه هایی می گرفتم

که هرگز تو را
،
حتی به خواب عبور هم ندیده بودند ...!

تقصیر من بود که نامت را با عطر ستاره ها

بر بالش شب می نوشتم ، 

تا آسمان خواب هایم

بوی تورا داشته باشند ...

تقصیر من بود ...

که برای آمدنت فال میگرفتم !

نباید گره "خیال" را و "خاطره" را

از حقیقت تلخ روزمرگی ها باز میکردم

که رویای آفتابی تو

برای "یک عمر عاشقی"

کافی بود ...!

[ یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

] [ 14:6 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

گاه یک سنجاقک

به تو دل میبدد

وتو هر روز سحر

می نشینی لب حوض تا بیاید از راه

از زخم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک

همه معنی یک زندگی است ...

[ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,

] [ 23:26 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

ســــر زده بیــــــا …

کمــــــﮯ آشفتــــگی بــــد نـیست …

آن وقــــــت …

تکــــــاندن  شانــــــه هاﮮ ِ پُـر غُـبــــــار

و مُرتب کردن  موهــــــاﮮ ِ پریـشــــــانت ،

بهانـــــــﮧ اﮮ مـﮯشود براﮮ ِ زندگـــــــﮯ . . .

[ چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,

] [ 17:58 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

وقتی آمد ؛

من از پرنده سخن گفتم ...

و یک فصل باران ،

که دلم برایشان تنگ شده بود

امروز من !

زیر باران ،

برای همه ی پرنده ها

گریه کردم ...!

[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,

] [ 1:39 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

تمام دنیا هم که جمع شوند و

دور تا دورم را بگیرند ...

باز هم تنهای تنهایم ،

باز هم جای خالی حضور زیبایت را حس خواهم کرد !

دلم سوگند خورده است ؛

که هیچ نگاهی جز نگاه همیشه آشنای تو

لمسش نکند و

به لرزه اش نیندازد ... هرگز ...

[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

] [ 22:51 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

                                      

                     از تو دلگیر نیستم ؛

               از دلم دلگیرم ...

          که نبودنت را ،

                     صبورانه تحمل می کند ...!

 

[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,

] [ 22:38 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

زن که بـاشـے …
عـاشـق شـوے “چـشـم سـفـیـد” خـطـابـَت مـے کـنـنـد !
راسـت مـے گـویـنـد ...

چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه...
تـو” ...
مـُسـافـر هـیـچـکـدام
نـبـودے

[ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,

] [ 15:59 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

چشم هایت را بستی ...!

من هنوز زیر بوته های انتظار نشسته ام؛

بیا ،

رد پاهایم را بگیر

و تا در خاطرات نیلوفری ام

گم نشده ام ،

مرا پیدا کن ...

[ سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,

] [ 23:43 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

بی تو ؛

ستاره های نادم ،

هنوز هم دلگیرند ...

و از سبکبالی خورشید ،

تا مرز کهکشان نغمه سرایی می کنند.

اما تو انسجام منی که بی تو ؛

گلاویز هراسناکی شبم ...!

 

[ سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:,

] [ 23:8 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

       دلتنگ است ...

             کسی که ،

             برایش بهانه شده ای

             تا از دنیای خواب ؛

       ستاره ای بردارد ...!

 

 

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:,

] [ 3:0 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

ته فنجان قهوه ام ؛

عکس کفش های توست ...!

فقط نمی دانم ...

می آیی

یا

می روی ؟!!! ...

[ شنبه 17 تير 1391برچسب:,

] [ 18:13 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

دلم ...!

براي روزهاي با هم بودنمان تنگ شده؛

براي تو که نه ,

       ولي براي " مواظب خودت باش " شنيدن تنگ شده

براي تو که نه ,

       ولي براي نگاهي که تا پيچ سر کوچه تعقيبم مي کرد تنگ شده

براي تو که نه ,

       ولي براي دلي که نگرانم مي شد تنگ شده

راستش براي اين ها که نه, 

       ولي براي خودت ,

                     دلم خيلي تنگ شده...

 

[ شنبه 17 تير 1391برچسب:,

] [ 16:6 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

تو آمدی و پاییز بهار شد

و سرود رسیدنت را آرام آرام به زمزمه نشست.

من تنها به کوچ اندیشیم

به تنهایی

و عاشقانه نوشتم تا بعد از این هم بنویسم

و در دل لحظه های زیبایم ،

در خلوت تنهایی های بی رنگ و فرو رفته ام

و در سکوت تاریخی خیابان های خلوت

و لبریز از رد پای شب

عشق را زیر لب زمزمه کنم

تا حتی پرنده های خیس از باران بدانند

که تا همیشه عاشق خواهم ماند

 

[ دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

] [ 20:17 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

          پاک ترین هوای دنیا ...

               متعلق به لحظه ای است که ،

                    دلمان

          هوای هم را می کند ...!

 

[ سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:56 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

        چه خوش خیال است ...!

        فاصله را می گویم ؛

        به گمانش تو را از من دور کرده ...

        نمی داند ،

        تو جایت امن است !

        این جا

        * میان دلم * ...!

[ دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,

] [ 20:56 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

                            این بار ،

          تو بگو که * دوستت دارم * ...!

          نترس ؛

          آسمان را گرفته ام

          که به زمین نیاید ...!

 

[ یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:12 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

                                 یاد تو ،

                             *** پرچم صلحی *** است ...

                                      میان شورش

                                              این همه فکر ... !

 

[ یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,

] [ 13:34 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 احتیاج به مستی نیست ...!

یک استکان چای هم ،

دیوانه ام می کند ...

وقتی میزبان ،

 چشمان تو باشد ...!

 

[ شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:6 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

                  کلید را زیر همان گلدان همیشگی گذاشتم ...

                                               خیالت اگر آمد ،

                                      پشت در نمی ماند ...!

 

[ شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,

] [ 1:38 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

عشق ...

چیز عجیبی نیست ...!

 همین است ،

 که تودلت بگیرد

و

من نفسم...!

 

[ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:,

] [ 1:37 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

                      

                                            نه چتر با خود داشتی ...

                                   نه روزنامه ،

                                             نه چمدان ...!

                                   عاشقت شدم

                         از کجا باید می دانستم مسافری ...؟!

 

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:49 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

شجاعت می خواهد ...

وفادار احساسی باشی

که می دانی ،

روزی شکست می دهد ...

نفس های دلت را ...!

 

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,

] [ 18:39 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

سر به هوا نیستم  

اما همیشه چشم به آسمان دارم.

حال عجیبی ست

دیدن همان آسمان که شاید تو

دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای...!

 

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 22:36 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

چقدر باید بگذرد ... 

تا من در مرور خاطراتم،

وقتی از کنار تو رد میشوم

تنم نلرزد، بغضم نگیرد...!!!

 

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 22:10 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

زیبا ترین سمفونی دنیا ،

شب ها بر روی شاخ های

درختان باغ مجاور نواخته می شود

هنگامی که جیر جیرک ها

آواز
عاشقانه شان را

عاشقانه برای ماه

سر می دهند

و ماه بی پروا

نور جیوه گون اش را

شاباش آواز جیر جیرک ها

می کند ...

 

[ پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:,

] [ 23:47 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

بوی نم گرفته تن تنهائی ام ....

باز آ و گردگیری كن دنیایم را كه

من بسی چشم به راه توام در این بهار ...

 

[ پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:,

] [ 13:18 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

بند کفش هایت را ببند

به خنده گدای سر کوچه لبخند بزن

با گنجشک ها هم آوا شو ...

آنگاه خواهی فهمید ،

معنای روزنه نوری را

که می رود داخل اتاق

از لا به لای شیشه شکسته پنجره...

 

[ چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,

] [ 23:6 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

تمــــام خاطره ها

به "تـــو " ختم میشود

در چهارراه یـــاد

ایستــــاده ای . . . !

 

[ چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,

] [ 21:0 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

در توالی سکوت تو ٬ 

در تداوم نبودنت ٬ 

رد پای آشنایی از صدای تو ٬ 

در میان حجم خاطرم هنوز زنده است ٬ 

هنوز می تپد و باورش نمیشود که نیستی 

که رفته ای ٬ 

کجا نوشته اند؟ 

عشق 

 این چنین میان مرز سایه هاست؟ 

این چنین پر از هجوم فاصله !

در تقابل میان آب و تشنگی ٬

تقابل میان درد و زندگی 

کجا نوشته اند؟ ...

 

[ چهار شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,

] [ 23:53 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

گاهی دلمـ ازهر چه آدمـ است می گیرد...!

گاهی دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه می خواهد...!

نه به شکل دوستت دارم و یا نه بـه شکل بی تو می میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگری ست ... !

 

[ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,

] [ 10:56 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

نگران دلتنگی هایم نباش

          اینجا اگر سیل هم بیاید هیچ سکوتی شکسته نمی شود

                    و هیچ بغضی،در فریاد نمی ترکد

اینجا به ظاهر آرام است و هیچ تلاطمی رودخانه را به هم نمی ریزد

          و هیچ صدایی گوش را نمی آزارد

                    پس

بیا و کنارم بنشین بی آنکه نگران دلتنگی هایم باشی ...

 

[ جمعه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 21:10 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

 

عشق را چگونه می توان نوشت ... ؟


در گذر این لحظات پرشتاب شبانه

 
 که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت 


دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است 


وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند 


من تو را 


 او را 


!!! کسی را دوست می دارم

 
                                                      حسین پناهی

[ جمعه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 15:26 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

من ترانه هایم را قاب می کنم...

با سنجاق تنهاییم ؛

به گوشه ای می آویزم ،

تا تو بخوانی...

اگر خواندی ،

فقط لبخند بزن...

لبخند تو ؛

هر لحظه اش ، یک عمر سرزندگیست...

تو فقط بخند...

برای من ،

ایـن تمــام زنــدگیــست...

 

[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 23:33 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

 

هر چه می روم ...

با گمان رد گام های تو گم نمی شود ...!

راستی ... در میان این همه اگر ،

تو چقدر بایدی ؟!!!

 

[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 11:56 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

هنوز هم دلم تنگ مے شود


برای محض حرف زدـــــنت


و براے تکیه کلامهایـــت


که نمے دانستی


فقط کـــلام تو نبود


من هم به آنها ...


تکـــیه داده بودمـــــ!

[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 22:33 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

امـروز با همه ی دنـیا قهرم ...

امـا تـو صدایم کــن، بـرمـی گـردم ...

سادگـی کودکانـه ام را مـی بینـی ؟!

 

[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 22:25 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

نگران نباش، " حـال من خوب اســت "  

بــزرگ شده ام... 

 
دیگر آنقدر کــوچک نیستـم که در دلتنگی هایم گم شوم...!


آمـوختــه ام،

که این فاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش "زندگی ست"

 
... آمــوختــه ام،

که دیگــر دلم برای "نبــودنـت" تنگ نشــــود.

راستی،

دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفتـه ام...!


"حال مـــن خوب اســت" ... خوبِ خوب...

[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,

] [ 21:10 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

دانلود آهنگ جدید